بهشت کوچک ما

ساخت وبلاگ
نشستم رو مبل صدفی خوشگلمون،جرعه جرعه دمنوش گل سرخ عزیزمو مینوشم و به تو فكر میكنم ك الان تو راه اداره ای و كلی برات عشق میفرستم و لبخند میزنم،دلم گرم میشه،وبلاگ ها رو یكی یكی میخونم و همینطور تو آرامش خونه ی قشنگمون غرقم.خوشبختی دیگه چیزی غیر از اینه كه دلت گرم باشه و تنت سلامت؟ مگه بهتر از اینم داریم ك با هم تو تدارك سفره ی هفت سینیم،اولین عید دو نفره.... خدایا شكرت نصیب همه ی عاشقا این روزا + نوشته شده در  شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ساعت 7:52  توسط راحله  |  بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : روزی,آرزو,بود, نویسنده : littleparadisea بازدید : 21 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:58

هزار و پونصد و ده روز گذشت از روزی كه اسم قشنگت علاوه بر قلب و روح و جونم تو شناسنامم نقش بست. هزار و پونصد و ده روزی كه انگار هزاران سال گذشت و فقط تو میدونی راز این طولانی گذشتن های كوتاه رو،كه چطوری با همه ی وجودمون،ذره ذره ی این بودن رو لمس كردیم و عطر خوشش مشاممونو لبریز كرد ك انگاری هر روزش برابر با 100 روز شد برامون و انقدر تمام خوشی ها و سختی هاش لذت بخش بود ك انگار همین دیروز بود ك حلقه ی نقره ای  ك با تمام دنیا عوض نمیكنم و همیشه تو اون جعبه بین تمام طلاها و بدلیجات برام عزیزترینه رو دستم كردی لحظه هایی ك شاد گذشت و غمگین اما عاشق ،وفادار  دوستت دارم ای همیشه همراه،همیشه مهربان ،همی بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : تمنای,جان,یار,منی, نویسنده : littleparadisea بازدید : 19 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:58

یه وقتایی سكوت و ننوشتن بیشتر حالتو خوب میكنه تا حرف زدن و نوشتن،تو این مدت احتیاج به سكوت داشتم. بهترین سال تحویل عمرمو گذروندم،بعد 4 بهار كنار یار بلاخره سال جدید رو تو خونه ی خودمون دست تو دست هم كنار سفره ی هفت سینی كه براش كلی زحمت كشیدیم و با عشق چیدیم تحویل كردیم و چشمامون از اشك شوق لبریز شد و بارها خداروشكر كردیم ب خاطر این كنار هم بودن. سال جدید تصمیم گرفتیم از لحظاتمون لذت ببریم و بدون برنامه ریزی قبلی كارامونو انجام بدیم و تو لحظه هر كاری ك سر ذوقمون میاره و دلچسب تره برامون انجام بدیم. یه چند روزه یه بغض عجیب و دلتنگی دارم ك شدیدا بعد گریه حالمو خوب میكنه و این حالمو دوس دارم. هن بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : یار,تویی, نویسنده : littleparadisea بازدید : 27 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:58

خدای من بهم بگو چه اتفاقی افتاده تو قلبم كه ی لحظه انگار تو آتیشه یه لحظه انگار زیر خنكای ی درخت لم داده و آواز سر میده. من چه بلایی سرم اومده كه وقتی عزیزترینم كنارمه دلم میخواد همه ی حرفامو با گریه بهش بگم،سرش داد میزنم و از درون خرد میشم،میشكنم و اون دوباره با دستای مهربونش خرده هامو جمع میكنه و من تو بغلش های های گریه میكنم و آروم میشم. چطوریه كه اون هم میتونه عصبانیم كنه هم آرومم كنه،چطور میتونه انقد ساده حالمو دگرگون كنه. من نمیدونم چه حالی دارم این روزا،فقط میدونم این مرد تمام روزهامو عاشقانه میپرستم،برام حفظش كن تا ابد. +ممنون ك تحمل میكنی،صبوری و همه ی كج خلقی هامو ب جون میخری و اشك میریزی برا حالم،تو نهایت آرزوی منی. بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

بعضی وقتا حالت دست خودت نیست،نمیفهمی تو ی لحظه چرا شادی و تو لحظه ی بعد غمگین،بعد میبینی نمیتونی با حس و حالت مقابله كنی و تغییرش بدی و هرچی سعی میكنی حالت رو ثابت نگه داری كمتر موفق میشی،اینجور وقتا فقط باید بذاری بگذره و وقتی گذشت ب معجون سحرانگیز زمان ایمان میاری. چند روزی حالم دست خودم نبود و خیلی كلنجار رفتم ك تغییرش بدم اما موفق نبوم تا اینكه ی دوست عزیز و مهربون باهام صحبت كرد و گفت ما هیچكدوم از حالت هایی ك داریم نیستیم، نه خوشحال نه غمگین و نه هیچكدوم از حالت های دیگه، ما فقط تماشا كننده ی خودمونیم،فقط باید تماشا كنی و بذاری بگذره،نه باهاش مقابله كن نه باهاش همراه شو،بشین با غمت ی فنجون چای بنوش و با خوشیت برقص ك همه ی اینا فقط از تو عبور میكنه،تو اون اقیانوس آرومی هستی ك كشتی ها از روش رد میشن فقط، اتفاقا آدما حس و حال هرروزت رو دنبال نكن و تلاش نكن تغییرش بدی چون حتما برات ی درسی دارن و نیازه ك بهت ورود كنن،تو فقط كلمه ی انتخاب یادت باشه، وقتی صبح از خواب بیدار میشی تا شب تو هر موقعیتی هوشیار باش تو انتخابات ك شاد باشی یا غمگین،عصبی بشی یا آرامشت رو حفظ كنی،لذت ببری یا تلخ ب بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

میدونی عشق مهربونم  وقتی تو رو خسته از كار دیدم،وقتی دیدم با هزار تا مشكل دست ب گریبانی و دم نمیزنی و فقط لبخند میپاشی ب صورتم،نتونستم دیگه برات دردودل كنم،از همون روزی ك دوییدنات رو از نزدیك دیدم،از همون شبی ك ناله هاتو تو خواب شنیدم،از همون شبی ك اشك تو چشمات سر خورد رو گونه هات ب خاطر حال غریبم..... از همون موقع نتونستم و نخواستم از حال دلم برات بگم،یعنی گفتما اما فقط خوباشو،نتونستم و نخواستم بار اضافه كنم رو دوشت، ك همین الان هم دارم میمیرم برا این همه مظلومیتت.... وقتی تو مظلوم ترینی، همیشه سكوتی در برابر غرغر كردنام،وقتی حتی مادرت  خوشیتو نمیخواد و ب خاطر تلاشت واسه خوشبختیمون بهت سركوفت میزنه چطوری میتونستم غم و غصه هامو بیارم پیش تو.... عشق جانم نه اینكه یادم رفته باشه قول و قرارمون رو،ك قرار گذاشتیم همه دردودلامون برا هم باشه و تنها دوستای همدیگه باشیم،نه یادم نرفته.... فقط نخواستم دلت بگیره از دلتنگی هام... دلتنگی هامو بردم پیش دوستام اما افاقه نكرد ب حالم،حالم بهتر نشد..... عزیز من تو راست میگی فقط تویی ك حالمو خوب میكنی و فقط منم ك حالتو خوب میكنم.... امشب آغوشت قد سه ماه ح بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

وقتی صبح از خواب بیدار میشی و نشونه های عشق و زندگی رو تو گلدون شفلرای عزیزتون میبینی و كلی ذوق میكنی....

شفلرای قشنگمون حالش بد بود و تقریبا همه ی برگاش ریخته بود،امروز صبح دیدیم جوونه زده،ب فال نیك میگیریم این نشونه رو....

خدایا شكرت

بهشت کوچک ما...
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

همیشه تو نوشتن آدم تنبلی بودم،البته فكر میكنم تو خیلی كارای دیگه هم تنبلم،بهرحال تصمیم گرفتم بلاخره این دندون پوسیده ی عذاب آور تنبلی رو بكشم و بندازم دور و بعد از سالها تصمیم نوشتن خاطراتم از بدو تولد تا الان شروع ب نوشتن كنم.(اخه من خیلی آدم خفنی ام،از داخل رحم هم خاطره دارم حتی) حالا شما دست ب دعا شید ك من بنویسم،اون قسمت هاش ك جالب بود رو اینجا هم مینویسم. بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

امروز یه فصل جدید از زندگیم رقم میخوره و از این بابت شكرگذارم و خوشحال... اینكه از امروز میرم باشگاه و با جدیت ورزش محبوبم پیلاتس رو دوباره شروع میكنم و اینبار تصمیم های خیلی جدی دارم براش ك اگه به امید خدا عملی شه میام و میگم بهتون،دعا كنین موفق شم تو تصمیم های مهمی كه گرفتم. و همچنین از فردا رشته ی محبوبم نقاشی و طراحی رو پیش یه دوست مهربون شروع میكنم و اینبار میخوام بچسبم به آرزوی دیرینه و تا تهش برم،هرچند هنر پایانی نداره،اول قراره از طراحی شروع كنیم،كنارش ترام هم كار میكنیم،یه عكس خوشگل از عكسای عقدمون انتخاب كردیم و قراره همونو كار كنم،مطمئنم خیلی زیبا میشه.... + خوشحالم و هر لحظه شكر نعمت حضورتو ب جا میارم همسر بی نظیر من، اشك تو چشمام زل میزنه و شرمنده ت میشم وقتی تو این همه هیاهوی زندگی و دوییدنات واسه رسیدگی به امور زندگیمون هیچوقت ازم غافل نمیشی و با اینكه میدونم از لحاظ مالی بهت فشار میاد بازم اصرار داری كه علاقه هامو دنبال كنم،با اینكه اصرار دارم صبر كنم تا اوضاع یه كم بهتر شه تو با همه ی مهربونیت میگی حتی یه روز هم نباید تلف شه و با سرعت باید بری سمت هدف هات و همیشه پشتتم بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53

قدم میزنم و هندزفری تو گوشمه...،یكی یكی خیابونا رو رد میكنم و فكر میكنم،عجله ندارم و آروم آروم قدم برمیدارم،فكر میكنم چقد تو این 4 ماه بزرگ شدم،چقد حسم تغییر كرده ب این شهر،به خیابوناش،به آدماش،دیگه نمیترسم از قدم زدن تو این هیاهو،دیگه حالم بد نمیشه و نفسم نمیگیره تو این دود و دم،دارم فكر میكنم شاید اینجا شده وطن دومم،شده جزئی از من،جزئی از من و تو كه حالا انقدر برام عزیز شده و دلچسب... خواننده تو گوشم میخونه: هرچقد ب خاطر تو عاشقی كنم كمه،تا چشام ب چشمت افتاد دل بریدم از همه ، و من پرت میشم به 4 سال و 3 ماه و 6 روز پیش ك برای اولین بار كنار ساحل دیدمت،همون اولین نگاه كافی بود تا بفهمم واقعا عاشقی و این رابطه بازی و فیلم نیست،همون نگاهی ك مصمم كرد كه پات وایسم و همون لحظه از هرچی ك داشتم گذشتم،وقتی از ترس اون سگی ك اومد سمتم محكم دستتو گرفتم و تو حمایتم كردی و من خجالت كشیدم از اینكه یهویی تو اةلین دیدار دستتو گرفتم اما حس اطمینان و امنیتی ك تو دستات بود نذاشت دستاتو رها كنم و هنوز ك هنوزه همیشه تو هرجایی دستات باید تو دستام باشه تا آرامش داشته باشم،مرور كردم همه ی لحظات اولین دیدار و بهشت کوچک ما...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشت کوچک ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : littleparadisea بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 10:53